شيطوني هاي گل پسر
اين قسمتو هم به وبلاگ شما اضافه كردم تا بدوني بعضي مواقع چه كارايي مي كني !!!! امروز صبح داشتي آلبوم عكستو نگاه مي كردي شما رو بردم دستشويي ولي خيلي ناراحت شدي كه نذاشتم عكسا رو نگاه كني درو بستم ولي اينقدر درو كوبيدي كه نمي دونم چطوري از اون طرف قفل شده بود هرچي از پنجره دستشويي صدا كردم كسي به دادمون نرسيد شاپسر هم كه فقط به مامان مي خنديد خودش روي لگن نشسته بود به منم مي گفت بيا بشين خيلي راحت ! وقتي درو مي كشيدم اشاره مي كرد كه مامان برو كنار من مي خوام درو باز كنم و محكم اونو مي كشيدي حدودا يك ساعتي اونجا بوديم تا اينكه شيشه رو شكستم و اومديم بيرون. ...
نویسنده :
مامان پارسا
7:27